بارگیریِ «از عجم تا پارسی» شکیبیِ گیلانی

پارسی‌انجمن: از «عجم» تا «پارسی» (کالبدشناسیِ سنجشیِ زبانِ عجم و پارسی) دستاوردِ پژوهشی نویسنده و پژوهشگرِ زبانْ پزشک «جامیِ شکیبیِ گیلانی» است و دربردارنده‌ی دو دفتر است که با هم به ریختِ نبیگِ کنونی درآورده شده‌اند.

«پارسی‌نویسی» پیش‌زمینه‌ی بازسازیِ آگاهیِ درهم‌شکسته‌ی ایرانشهری

بزرگمهرِ لقمان: پس از تازشِ تازیان و از میان رفتنِ دوگانه‌ی دین و شهریاری، زبانِ پارسی تنها نمودگاهِ ایرانی‌بودن و نگهدارنده‌ی آگاهیِ درهم‌شکسته‌ی ایرانیان گشت. این زبان، هر چند دنباله‌ی زبانِ پارسیگ است، از آنجا که زبانِ پساتازشی است زبانی است تازش‌زده که لایه‌های واژگانی و دستوری‌اش در کشمکشی پیوسته با یکدیگرند. هم از این روست که پیش‌زمینه‌ی بازسازیِ آگاهیِ درهم‌شکسته‌ی ایرانشهری بازسازی و هماهنگ‌سازیِ ساختارِ دستوری و گنجینه‌ی واژگانی پارسی است.​

آوار کلاس‌های ویرایش بر سر نثر فارسی

عباس سلیمی آنگیل: باید سپاسگزار همه‌ی کسانی بود که درست‌نویسی را به فارسی‌زبانان و فارسی‌نویسان می‌آموزند و در این راه گامی برمی‌دارند. زبان فارسی از دیرباز به شیرینی و خوش‌گواری نامبُردار بوده است و طوطیان هند با قند پارسی شکرشکن می‌شدند. اکنون جای آن است که بپرسیم: «زبان پارسی را چه شده است بدین لطیفی و خوبی که نثر پاره‌ای از قلم‌فرسایانش را نمی‌توان خواند و اگر بتوان خواند، نمی‌توان دریافت؟»

شکسته‌نویسی؛ از دیروز تا امروز

عباس سلیمی آنگیل: خط بخشی از فرهنگ است؛ یعنی ظاهر و نمای واژه دربردارنده بار فرهنگی است و دگردیسی در آن به دگرگونی در حافظه دیداری می‌انجامد. از سوی دیگر، پیوستگی فرهنگی در «ایران فرهنگی» با شکسته‌نویسی آسیب می‌بیند؛ ممکن است گویش معیار در هر کدام از کشورهای فارسی‌زبان به سمت‌وسویی جداگانه برود و همین امرْ یکپارچگی زبان فارسی را تهدید کند. آمُخته شدن به شکسته‌نویسی به «دوزبان‌گونگی» مطلق در زبان فارسی می‌انجامد و باعث گسست پیوند ما با میراث ادبی و فرهنگی زبان فارسی می‌شود.

گرفتاریِ دبیره و زبان؛ سرگذشتِ زبانِ پارسی در شوروی

پارسی‌انجمن: بیش از یک سده است که آوای شومِ دیگرگونیِ دبیره‌ی پارسی به لاتین یا دیگر دبیره‌ها در میانِ برخی از پارسی‌زبانان شنیده می‌شود. به زور روسها، این دیگرگونی در بخشی از سرزمینِ پارسی‌زبانان، در فرارود، انجام شد که پیامدهای گسترده‌ی زیان‌باری داشت. در این جستار، «داریوش رجبیان» به این داستانِ پرآبِ چشم پرداخته است.

نامۀ سرگشاده نجیب بارور به امام‌علی رحمان

از دفتر شما برای من دعوت‌نامه‌یی ارسال شده بود که در جشن نوروز در تاجیکستان حضور یابم، من با وجود آن‌که عشق عمیقی به جغرافیای زبان پارسی دارم و «از شام تا به کاشغر، از سند تا خجند» را وطن خویش می‌پندارم؛ از بابت اعتراضی که نسبت به بیرنگ شدن فرهنگ مکاتبتی زبان پارسی در تاجیکستان داشتم، جگر زیر دندان گرفتم و به تاجیکستان نیامدم. آخر مگر می‌شود در سرزمین استاد شاعران زبان پارسی بروم و ندانم در لوحه‌های شهری‌اش با چه زبانی چه نوشته‌اند؟

پیدا و پنهانِ شکسته‌نویسی

عباس سلیمی آنگیل: دردا که خو کردن ذهن و زبان نسل جوان و نوجوان به شکسته‌نویسی، آنان را میخکوب و مقهور این ویژگی‌های خاصِ زبان گفتار می‌کند. تا جایی که نوشتن به زبان معیار برایشان سخت و جانکاه می‌شود و از نوشتن یک انشا به زبان معیار می‌نالند و حتی پاسخ برگه‌های آزمون خود را گاهی شکسته می‌نویسند!

آسیبهای زبان تازی بر زبان پارسی

جاوید اشکانی: آیا زبان پارسی زبانی استوار است و توانایی‌ واژه‌سازی دارد؟ و یا وارون آن، ناتوان از واژه‌سازی است؟ اگر پاسخ پرسش نخست «آری» باشد، پس چرا این همه واژه‌های تازی در نوشتارگان روزانه، آن هم از سوی نویسندگان، ترزبانان، دیده می‌شود؟ آیا نویسنده و ترزبان نمی‌تواند از زبان پارسی (نه فارسی) و واژه‌های برساخته‌ی آن در نوشتار و گفتار بهره گیرد؟